رمان به سبک مریکتی پارت دوم❤️‍🔥🪻

رمان به سبک مریکتی-پارت دوم
.
(در قسمت قبل مرینت و آدرین با هم آشنا شدن و بعدش دعوا کردن و بعدش آدرین خودشو به شکل کت نوار میکنه و میره خونه ی مرینت،تو اون هفته ای که گذشت و ما خیلی توضیح ندادیم چی شد؟بریم بخونیم:
روز اول
بعد از اینکه مرینت و آدرین از آندره بستنی گرفتن،رفتن و تو ساحل نشستند و با هم بصورت دوستانه بستنی خوردن،بعدش مادر مرینت بهش زنگ زد و مرینت برای کمک به نونوایی رو پیش مامان و باباش
روز دوم و سوم اونا نتونستن همدیگه رو ببین چون سرشون شلوغ بود
روز چهارم آدرین و مرینت تو خونه هاشون بت هم کلی چت کردن و اطلاعاتی از هم بدست آوردن(تو پارت ۱ گفتم)
روز پنجم و ششم رفتن بیرون و خرید کردن اما والدین شون نفهمید
روز هفتم
وقتی که مرینت سوار ماشین آدرین شد،از آدرین پرسید:
-اون دختره کی بود؟
و آدرین در جواب گفت:
-کدوم دختره؟
و گفت و گوی آنها ادامه یافت:
-اون دختره که دیروز باهاش بیرون بودی خیلی با هم میخندیدین کی بود؟موهای فر بلند بلوند و چشم آبی بود!
-تو حتما فیلیکس رو دیدی!اون پسرعمه ی منه!خیلی شبیه منه و اسم اون دختره هم رز هست که دوست اونه،من که تورو دوست دارم عزیزم!
-آهان،خیالم راحت شد عزیزم،بریم آندره؟
-هر جا که بخوای میریم!
شب شد
وقتی که مرینت و آدرین داشتن بر میگشتن به خونه ی مرینت،مرینت گفت:
-فکر کردی میتونی منو خر کنی؟من دیدمت!اگه دیروز هم تو نبودی،پریروز با یه دختره رفتی بیرون!موهاشم آبی بود!قد بلند بود و لباس سفید پوشیده بود!
-مرینت!میتونم توضیح بدم!
مرینت از ماشین پیاده شد و رفت خونه‌ش
آدرین هم ناچار برگشت به خونه‌ش)
(دو روز بعد)
کت نوار زنگ خونه مرینت رو زد
-بله؟!
-مرینت دوپن چنگ؟
-بله!شما؟
مرینت در رو باز کرد
-بفرمائید آقا کاری داشتید؟
-امممم،یه فرم هست که برای دانشگاه باید پر کنید
آدرین هم دانشجو بود و هم کار های دانشگاه رو انجام می‌داد
کت وارد خونه شد و نشستن چایی خوردن و بعد کت رفت
مرینت شمارشو به کت داده بود،یعنی یجورایی ازش خوشش اومده بود

پایان پارت دوم🥲💔

برای پارت بعدی برید اینستاگرام ما callmeabolfazl همین پست رو لایک کنید بالای ۵ تا بشه پارت بعدی رو میزارم✨️

کامنت یادتون نره🫥